بزرگترین وبلاگ معصومین

معجزات و كرامات امام حسين (ع) - خاك كربلا، سرمه چشم


خاك كربلا، سرمه چشم
مرحوم ((محدث نورى )) در ((دارالسلام )) از مرحوم ((سيد محمد باقر سلطان آبادى )) نقل مى كند كه در بروجرد به چشم درد مبتلا شدم ، به نحوى كه همه اطباى شهر از معالجه آن عاجز شدند. لذا مرا به سلطان آباد (اراك ) آوردند، ولى اطباى آن جا هم نتوانستند من را معالجه كنند و درد چشم آرامش در روز و استراحت در شب را از من گرفته بود، يكى از رفقا كه عازم كربلا بود، پيشنهاد كرد كه همراه او به كربلا جهت استشفاء بروم ؛ ولى اطباء مى گفتند: اگر راه بروى به كلى بينايى خود را از دست مى دهى .
باز يكى ديگر از دوستان كه عازم كربلا بود گفت : شفاى تو در اين است كه خاك كربلا را سرمه چشم كنى .
لذا همراه او حركت كردم اما به منزل دوم كه رسيدم درد چشم شدت كرد و همه مرا ملامت كردند و گفتند. بهتر است كه برگردى .
شب در اثر چشم درد نخوابيدم تا موقع سحر، لحظه اى خوابم برد، در عالم رويا حضرت زينب (س ) را ديدم ، گوشه مقنعه او را گرفته و بر چشمم ماليدم و از خواب كه بيدار شدم ، ديگر آثارى از ناراحتى در من نبود.(1014)(1015)
865 - شفاى تربت حسينى
امام باقر و امام صادق عليه السلام ، مى فرمايند،: ان الله عوض الحسين عليه السلام من قتله ان الامامه من ذريته و الشفاء فى تربته ، و اجابه الدعاء و عند قبره و لا تعد اءيام زائريه جائيا و راجعا من عمره (1016)
((خداوند عوض شهادت امام حسين (ع) امامت را در نسل او مقرر فرموده و شفا را در تربت پاكش قرار داده ، دعا در نزد قبر مباركش مستجاب شده ، ايام زيارت كنندگان او در رفت و برگشت از عمرشان محسوب نمى شود.))
و اما در باب فضيلت و فوايد و آثار تربت پاك سيدالشهداء (ع) روايت بسيارى در كتب معتبر و منابع متعدد، نقل شده است كه متبركا به طور اختصار جهت بهره گيرى شيعيان و محبان حسينى از اين تربت پاك به چند روايت اشاره مى شود.
امام صادق (ع) مى فرمايد: ان طين قبر الحسين (ع) شفاء من كل داء و ان اخذ على راس ميل .(1017)؛ ((خاك قبر امام حسين (ع) داروى هر بيمارى و شفابخش هر دردى است ، اگر چه به قدر سر يك ميل باشد.))
امام رضا (ع) مى فرمايد: طين قبر ابى عبدالله الحسين (ع) شفاء من كل داء و اءمان من كل خوف .(1018)؛ ((تربت پاك قبر ابى عبدالله الحسين موجب شفاى همه امراض و ايمنى از هر بيم و ترسى است .(1019)))
866 - شفا بودن تربت امام حسين
سعد بن سعد اشعرى روايت مى كند كه از امام رضا(ع) درباره خاك پرسيدم . فرمود: ((همه خاك ها حرام هستند - مثل گوشت مرده و خون (و گوشت خوك ) و هر چيزى كه نام غير از خدا در آن برده شده باشد - به جز خاك مزار حسين (ع) كه شفاى هر دردى است .))(1020)(1021)
867 - شفا گرفتن از تربت امام حسين (ع)
در تربت امام حسين (ع) شفاى تمام دردهاست مگر مرگ حتمى با چند شرط:
الف : اعتقاد به شفاء بودن تربت داشته باشد، و به قصد شفا بخورد و من اكله لشهوه لم يكن فيه شفاء در رواتى فرمودند: والله هركس اعتقاد داشته باشد كه به او نفع مى بخشد البته منتفع مى شود.
ب : بيمار در آستانه اجل حتمى نباشد چون اجل حتمى علاج پذير نيست .
ج : تربت را با وضو بردارد.
د: با دو انگشت بردارد.
ه : به اندازه نخود، بلكه احتياط آن است كه به قدر عدس مصرف كند، نه بيشتر.
و: آن را ببوسد و بر ديدگانش بگذرد.
ز: در وقت خوردن يا خورانيدن بگويد: بسم الله و بالله اللهم اجعله رزقا واسعا و علما نافعا و شفاء من كل داء اءنك على كل شى ء قدير.
ح : آن را سبك نشمارد، در ظروف يا مكان هاى نامناسب نگذارد، خيلى دست بر آن نمالد يا جايى كه زياد دست مالى مى شود نگذارد.
ط: فاصله تربتى كه براى شفا استفاده مى كنند از قبر مطهر تا چهار ميل باشد نه بيشتر و هر چه به قبر شريف نزديك باشد بهتر است .
ى : خوب است تربت را در دهان بگذارد و بعد جرعه اى آب بخورد و بگويد:اللهم اجعله رزقا واسعا و علما نافعا و شفاء من كل داء وسقم .(1022)
868 - آثار ذكر با تسبيح تربت
در حديث ديگر از حضرت صادق (ع) در مصباح كفعمى و مقياس ‍ المصابيح روايت شده كه مى فرمايد، ((كسى كه يك سبحان الله از تربت حسين (ع) بگويد چهار صد حسنه برايش نوشته مى شود و چهار صد گناهش محو مى شود و چهار صد درجه از برايش نوشته مى شود (و قضى له من الحاجات مثلها) يعنى چهار صد حاجتش هم روا مى شود و اگر تسبيحات اربعه را يك مرتبه بگويد يا تسبيح تربت ، هزار حسنه برايش ‍ نوشته و شش هزار سيئه از او محو و شش هزار درجه برايش نوشته مى شود (واثبت له من الشفاعات مثلها) يعنى شش هزار نفر را هم شفاعت مى كند.(1023)
869 - تسبيح از تربت
تسبيح فاطمه الزهرا(س ) هديه اى از طرف پدر بزرگوارش بود كه مستحب است بعد از نماز يا در وقت خواب خوانده شود. دختر رسول خدا (ص) كنار قبر عموى بزرگوارش جناب حمزه بن عبدالمطلب و از تربت شهيد براى خود تسبيح درست كرد؛ اين ها معنى دارد! يعنى چه ؟ خاك شهيد محترم است قبر شهيد محترم است ، من براى عبادت خدا كه مى خواهم اذكار خود را بشمارم نياز به سبحه ام (تسبيح )، چه فرقى مى كند دانه هاى تسبيح از سنگ باشد يا چوب يا خاك ، و از هر خاكى آدم بردارد، برداشته است ولى من اين را از خاك تربت شهيد بر مى دارم و اين نوعى احترام به شهيد و شهادت است ، نوعى به رسميت شناختن قداست شهادت است ، تا آن كه بعد از شهادت وجود مقدس امام حسين (ع)، خود به خود لقب سيدالشهداء از جناب حمزه گرفته شد و به نوه بردار بزرگوارش حسين بن على داده شده و بعد از آن ديگر اگر كسى بخواهد به خاك شهيد تبرك بجويد از خاك حسين بن على عليه السلام تهيه مى كند.(1024)(1025)
870 - ذكر با تربت امام حسين (ع)
از امام رضا عليه السلام روايت شده كه هر كس با تربت امام حسين عليه السلام بگويد. سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اكبر. با هر ذكر، خداوند شش هزار حسنه براى او ثبت مى كند و شش هزار گناه او را محو نموده شش هزار درجه بالا برده و شش هزار شفاعت براى او مى نويسد.
و از امام صادق (ع) نقل شده هر كس سنگ هايى را كه از تربت امام حسين (ع) درست مى كنند ( يعنى تسبيح پخته ) بگرداند، به تعداد هر استغفر الله ربى و اتوب اليه هفتاد استغفار براى او ثبت مى شود و اگر تسبيح در دستش باشد و ذكر نگويد به عدد هر دانه هفت مرتبه استغفار براى او نوشته مى شود.
در روايت ديگر فرمودند: كسى كه با تسبيح تربت يك مرتبه ((سبحان الله )) بگويد، چهار صد حسنه براى او نوشته مى شود، چهارصد گناهش ‍ برطرف ، چهارصد درجه اش بالا، چهار صد حاجتش برآورده مى گردد.(1026)(1027)
871 - زيارت عاشورا به نيابت امام زمان
مرحوم آيه الله شيخ على اكبر نهاوندى نقل مى كند: سيد جليل سيد احمد اصفهانى معروف به خوشنويس ، برايم نوشت كه در روز جمعه در مسجد سهله در حجره اى نشسته بودم ، ناگاه سيد بزرگوار و معممى بر من داخل شد، به آن چه در زاويه حجره - يك فرش و تعدادى كتاب و ظرف - بود نظر كرد و فرمود: ((براى حاجت دنيا تو را كفايت مى كند، تو هر روز صبح به نيابت امام زمان - عجل الله تعالى فرجه الشريف - زيارت عاشورا مى خوانى ، به قدر كفايت معيشت هر ماهت را از من بگير كه اصلا محتاج به احدى نباشى ))
قدرى پول به من داد و گفت : ((اين كفايت يك ماه تو را مى نمايد.)) و رو به در مسجد رفت .
من به زمين چسبيده بودم و زبانم بند آمده بود و هر چه خواستم سخن بگويم و يا برخيزم نتوانستم ، تا آن سيد خارج شد، همين كه بيرون رفت گويا قيودى از آهن كه بر من بود باز شد، پس برخاستم از مسجد خارج شدم ، هر چه جستجو كردم اثرى از آن آقا نديدم .

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif

:: برچسب‌ها: معجزات و كرامات امام حسين (ع) - 864 - خاك كربلا, سرمه چشم , معجزات کربلا, خاک کربلا,
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : دو شنبه 18 / 9 / 1391
زمان :
روایت کامل کربلا+منبع از ویکیپدیا
| ادامه مطلب...

تقویم کربلا
 
تاریخ ۱۰ محرم ۶۱ هجری قمری برابر ۲۰ مهر ۵۹
مکان کربلا
نتیجه پیروزی بنی‌امیه لعنت الله علیه ، آغاز قیام‌های هواخواهان اهل‌بیت
طرفهای درگیر
بنی‌امیه پیروان حسین بن علی
فرماندهان
عمر بن سعد لعنت الله علیه
شمر بن ذی‌الجوشن لعنت الله علیه
عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه
حسین بن علی ع
عباس بن علی ع
حبیب بن مظاهر
توان
۳۰٫۰۰۰~۲۰٫۰۰۰ ۷۲
تلفات
نامشخص ۷۲[۱]

نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم ۶۱ هجری قمری (۲۰ مهر ۵۹ خورشیدی[۲])) اتفاق افتاد. روز نبرد به عاشورا معروف است. این نبرد میان سپاه حسین بن علی و سپاه یزید بن معاویه در نزدیکی محلی به نام کربلا در گرفت.

حسین بن علی روز دوم محرم به کربلا رسید و روز سوم عمر بن سعد با ۴۰۰۰ نفر در کربلا اردو زد. در روز هفتم محرم آب را بر حسین بن علی و همراهانش بستند و در نهم محرم، شمر با ۴۰۰۰ نفر و نامه‌ای از طرف عبیدالله بن زیاد وارد کربلا شد، او در این نامه به عمر بن سعد دستور داده بود با حسین بن علی بجنگند و او را بکشد و اگر این کار از دست او برنمی‌آید، فرماندهی را به شمر واگذارد.

روز دهم محرم سپاهیان حسین بن علی و عمر سعد در مقابل هم قرار گرفتند. به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین ۳۲ سواره نظام و ۴۰ پیاده[۳] و به روایت محمد باقر چهل و پنج سوار و صد نفر پیاده[۴] بود. در مقابل او سپاه عمر بن سعد با حدود ۳۰۰۰۰ نفر قرار داشت.[۵] جنگ آغاز شد و حسین و یارانش کشته شدند. پس از جان باختن حسین، سپاه عمر بن سعد سر ۷۲ تن از لشکریان حسین به علاوه سر علی اضغر فرزند ۶ ماهه او را جدا کرده و بر بالای نیزه‌ها گذاشتند و بر اجساد کشته شدگان اسب تاختند.[۶]

خیمه‌ها تاراج و در نهایت آتش زده شد، ساربان شترهای کاروان حسین بن علی به‌نام برای بدست‌آوردن انگشتر حسین بن علی، انگشت وی را برید تا انگشتر را بدست آورد و در نهایت سپاه عمر بن سعد اجساد کشته‌شدگان کربلا را در بیابان رها کرد و این اجساد پس از سه روز توسط قوم بنی‌اسد دفن شدند.[۷]

هر چند به لحاظ نظامی ابعاد این نبرد بزرگ نبوده‌است اما اثر اعتقادی و سیاسی بزرگی داشته‌است. از یک سو سبب تضعیف مشروعت سیاسی حکومت بنی امیه شده‌است. به طوری که پس از آن قیام‌های فراوانی با شعار خونخواهی حسین بر ضد آن حکومت رخ داد و در نهایت منجر به سقوط آن شد. از سوی دیگر نقشی چشمگیر بر هویت اجتماعی و اعتقادی شیعیان طی سده‌های بعد تا به امروز داشته‌است.

محتویات

 [نهفتن

پیش‌زمینه

حسین بن علی هنگام زمام‌داری پدرش، او را در جنگ‌های جمل و صفین و نهروان همراهی کرد. سال ۵۰ هجری قمری هنگام کشته‌شدن برادرش حسن بن علی، معاویه حدود ۱۰ سال به‌عنوان خلیفه باقی بود. بر پایه با حسن، طبق بند دوم صلح‌نامه معاویه نمی‌بایست برای خود جانشینی انتخاب کند.[۸]

به روایت یک سال پیش از مرگ معاویه در حج سال ۵۹ هجری قمری حسین بنی هاشم، دویست نفر از و پانصد نفر از علی به خلافت در غدیر خم و شأن و جایگاه اهل بیت را به یادشان آورد و آنان بر آن اقرار کردند و نیز از معاویه و ستمش انتقاد کرد. سپس با آنان پیمان بست که این مطالب را به خاندان و قبایل خود برسانند. [۹]

معاویه در نیمه رجب سال ۶۰ هجری قمری مرد و پسرش یزید را به جانشینی برگزید. حسین بن علی از همان نخست بیعت وی را نپذیرفت. یزید نامه‌ای به حاکم حاکم مدینه نوشت و به او دستور داد که از حسین بن علی، عبدالله پسر عمر و عبدالله پسر زبیر برای یزید بیعت بگیرد و اگر حاضر به بیعت نشدند آنها را بکشد. حاکم مدینه در اجرای فرمان سستی کرد و یزید را به جایش گماشت.[۱۰] حسین که حاضر به بیعت با یزید نبود با خانواده خود شب بیست و هشت رجب از مدینه به مکه رفتند.

در این هنگام مردم کوفه که از مرگ معاویه با خبر شده‌بودند نامه‌های زیادی برای حسین بن علی نوشتند و از او خواستند تا به عراق و کوفه بیاید. حسین بن علی نیز مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد. ابتدا هزاران نفر از مردم کوفه با مسلم بن عقیل همراه شدند. اما با ورود عبیداللّه پسر زیاد که از سوی یزید به حکومت کوفه گمارده شده‌بود و مردم کوفه را تهدید کرده‌بود، مسلم را تنها گذاشتند.[نیازمند منبع] عبیداللّه، مسلم بن عقیل را دستگیر کرد و کشت. حسین با خانواده و یاران خود به‌سمت کوفه حرکت کرد و در نزدیکی کوفه بود که خبر پیمان‌شکنی مردم کوفه و کشته‌شدن مسلم را آوردند.

عبیداللّه که بر اوضاع کوفه مسلط شده‌بود حر پسر یزید ریاحی را برای دستگیرکردن حسین بن علی و همراهانش فرستاد و سپس عمر بن سعد را با ۳۰٬۰۰۰ نفر[نیازمند منبع] به کربلا فرستاد. این امر موجب شد تا شمار زیادی از افرادی که با حسین بودند او را رها کنند و تنها نزدیک به ۷۰ تن با او باقی بمانند. عبیداللّه به عمر بن سعد وعده داده‌بود که اگر حسین بن علی را بکشد، او را فرمانده ری خواهد کرد؛ اما پس از این ماجرا این کار را نکرد.

سپاه یزید لعنت الله علیه

تعداد سپاهیانی که ابن زیاد برای جنگ با حسین گسیل کرد در منابع مختلف گزارش شده‌است. این تعداد دست کم ۴۰۰۰ نفر و در برخی گزارش‌ها تا ۸۰۰۰۰ نفر برآورد است. اما مشهورترین تخمین حدود ۳۰۰۰۰ نفر است. طبق تحقیق سیدمجید پورطباطبایی[۱۱] ترکیب سپاه به شرح ذیل بوده‌است:

۱ـ ۴٬۰۰۰ نفر به فرماندهی عمر بن سعد

۲ـ ۴٬۰۰۰ نفر به فرماندهی شمر بن ذی الجوشن

۳ـ ۱٬۰۰۰ نفر به فرماندهی حربن یزید ریاحی

۴ـ ۲٬۰۰۰ نفر به فرماندهی یزید بن رکاب کلبی

۵ـ ۴٬۰۰۰ نفر به فرماندهی حصین بن نمیر تمیمی

۶ـ ۳٬۰۰۰ نفر به فرماندهی مغایر بن رهینه مازنی

۷ـ ۲٬۰۰۰ نفر به فرماندهی نصر بن حرشه

۸ـ ۳٬۰۰۰ نفر به فرماندهی کعب بن طلعه

۹ـ ۱٬۰۰۰ نفر به فرماندهی شبث بن ربعی

۱۰ـ ۱٬۰۰۰ نفر به فرماندهی حجّار بن ابجر

۱۱ـ ۴٬۰۰۰ نفر به فرماندهی عمر و بن حجاج زبیدی

۱۲ـ ۱٬۰۰۰ نفر به فرماندهی یزید بن الحرث بن رویم

۱۳ـ ۵۰۰ تیراندازان همراه حصین

۱۴ـ ۵۰۰ نفر به فرماندهی عزرة بن قیس

جمع کل: ۳۱٬۰۰۰ نفر


 

سپاه حسین بن علی علیه السلام

به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین ۳۲ سواره نظام و ۴۰ پیاده[۱۲]

حسین زهیر بن قین را به فرماندهی جناح راست و حبیب بن مظاهر را به فرماندهی جناح چپ گماشت. میانه سپاه را نیز به برادرش عباس سپرد.

روز نبرد

بنا بر نقل سید بن طاووس، در کتاب لهوف، صبح عاشورا ابتدا حسین از زاهدان نامدار کوفه را جهت موعظه جانب لشکر عمر سعد فرستاد، ولی آنان اعتنا نکردند. سپس خود به نزد آنان رفت تا اتمام حجت کند. او گفت مرا بین دو چیز مخیر کرده اند. یا بجنگم و یا ذلت پذیرم و با یزید بیعت کنم، ولی ذلت از ما دور است. لذا با شما می جنگم. [۱۴]

سپس سپاه عمر سعد جنگ را آغاز کرد. این حمله با تیراندازی عمر سعد به طرف اردوگاه حسین بن علی ‏آغاز شد.[۱۵] شمر هم به نیروهای خود دستور داد که حمله‌ای ‏گروهی بکنند و سپاه حسین‏ را نابود کنند. همه گردان‌های سپاه کوفه در این حمله شرکت داشتند. یاران حسین هم در مقابل این هجوم تلاش کردند که از خود دفاع کنند[نیازمند منبع] و نیمی از یاران‏ او (غیر از بنی هاشم) در این حمله نخست کشته شدند. شمار کشته‌شدگان این حمله را ۴۱ تن گفته‌اند. شماری از آنان (غیر از ۱۰ نفر از غلامان حسین و دودمانش و ۲ تن از غلامان علی‏)، عبارت‌اند از:

، ، حنظله، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

جنگ گروهی و تن به تن تا نماز ظهر ادامه یافت. هنگام نماز حسین به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی دستور داد با نیمی از یاران در مقابل او صف بکشند تا بتواند به نماز بایستد. دشمن در هنگام نماز آنها را تیرباران کرد. سعید بدن خود را سپر قرار داد و به شهادت رسید. [۱۶]

صبح روز دهم محرم، حسین لشکریانش را که ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پیاده بودند را آماده کرد. سمت چپ سپاه را به حبیب بن مظاهر، سمت راست را به زهیر بن قین و قلب را به عباس سپرد. وی همچنین دستور داد که دور تا دور خیمه‌ها، هیزم جمع آوری کنند و هیزمها را آتش بزنند. خود نیز به خیمه‌ای که قبلا آماده کرده بود رفت و خود را معطر به مشک نمود و صورتش را اصلاح کرد. سپس در حالی که سوار بر اسب بود و قرآنی به دست داشت، مناجاتی زیبا با خداوند نموده و با مردم کوفه نیز سخن نمود و گفت که خدا ولی اوست و دین را محافظت خواهد کرد. به مردم سخنان محمد که وی و حسن را سرور جوانان بهشت خوانده بود و جایگاه خانواده اش را یادآوری نموده و از آنان خواست تا فکر کنند که آیا کشتن وی، امری مشروع است؟ سپس مردم کوفه را به خاطر اینکه پیشتر از وی خواسته بودند تا پیششان بیاید، سرزنش نمود و درخواست کرد تا اجازه دهند وی به یکی از سرزمینهای اسلامی برود که در آنجا امنیتش تامین باشد. اما دوباره به وی گفته شد که اول از همه باید تسلیم یزید گردد. حسین در پاسخ گفت که هیچگاه خودش را همانند یک برده تسلیم نمی‌کند. حسین از اسب پیاده شد و دستور داد تا مهار اسب را ببندند به نشانهٔ اینکه هرگز از معرکه جنگ فرار نخواهد کرد.[۱۷]حر بن یزید بن ریاحی تحت تاثیر قرار گرفت و به سپاه حسین رفت و کوفیان را به خاطر خیانت به حسین سرزنش کرد که البته تاثیری بر روی آنان به وجود نیامد و سر انجام حر در میدان نبرد کشته شد. حسین به اتکای یارانش تا موقعی که تمامی یارانش کشته نشده بودند، وارد جنگ نشد و نمی جنگید.[۱۸]

زهیر بن قین از مردم کوفه خواست که به حرف حسین گوش داده و وی را نکشند. اما آنها با دشنام و تهدید پاسخ وی را دادند و شروع به تیراندازی نمودند. جنگ شروع شد. بال راست سپاه کوفه به فرماندهی عمرو بن حجاج حمله برد اما با مقاومت لشکر حسین مواجه شده و عقب نشست. عمرو دستور داد که لشکرش تن به نبردهای تن به تن درنداده و تنها از دور اقدام به تیر اندازی کنند. بال راست سپاه کوفه به رهبری شمر بن ذی الجوشن حمله و محاصره‌ای بی نتیجه انجام داد و فرمانده سواران سپاه، از ابن سعد خواست که پیاده نظام و کمانداران را به کمک وی بفرستد. شبث بن ربیع که قبلا از حامیان علی بود، حال در لشکر کوفه و تحت امر پیاده نظام ابن زیاد بود. وقتی به وی فرمان حمله داده شد، آشکارا گفت که هیچ میلی به انجام این کار ندارد و سواره نظام و ۵۰۰ کماندار این کار را انجام دادند. سواران لشکر حسین که پاهای اسبانشان...

http://up.20script.ir/file/1431038247951.gif
نویسنده : یارگمنام مهدی
تاریخ : سه شنبه 5 / 9 / 1391
زمان :


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.